تحولات منطقه

گروه «سیاست» قدس آنلاین/ ساحل عباسی: دو قطبی شدن جامعه را باید از زاویه ابعاد مثبت و منفی تحلیل کرد، یقینا دو قطبی که بین حق و باطل ؛انقلاب و ضد انقلاب ایجاد می شود امری طبیعی و حقیقی است چرا که حق زیر بار باطل نمی رود و باطل از دشمنی با حق دست بردار نیست بنابراین چنین وضعیتی در زمره دو قطبی های مثبت به شمار می رود چرا که دو قطبی های کفر وایمان به طور طبیعی در جامعه وجود دارد تا راه حق و باطل از یکدیگر تمیز داده شود اما دوقطبی های منفی موضوعاتی است که به محورهای ایمان ،وحدت و ولایت در جامعه ضربه میزند تا دشمن اصلی و کفر واستکبار به دست فراموشی سپرده شود وبا ایجاد اختلاف بین دوستان در نظام اسلامی مانع تحقق وحدت در جامعه اسلامی می شوند از این رو زمینه را برای تحقق فتنه در جامعه فراهم می کنند.

سیاست غلط دو قطبی سازی را در ماجرای کنسرت ها و توافق هسته ای شاهد بودیم/ متاسفانه در درون دولت برخی با حاشیه سازی های کاذب وحدت ملی را نشانه رفتند/ مسئوولی که لبخندش برای دشمن است و قهرش برای خودی، در جهت دو قطبی سازی جامعه حرکت می کند
زمان مطالعه: ۱۱ دقیقه

اینکه چه کسانی به این مساله دامن می زنند نکته مهمی است همانگونه که مقام معظم رهبری بارها مسئولین و دولتمردان و نخبگان سیاسی را به پرهیز از دو قطبی کردن جامعه دعوت کرده اند باید براین موضوع تاکید کرد چرا که بی توجهی به آن  آثار و تبعاتی از جمله فتنه 88 را به دنبال داشت.  به نظر می رسد عوامل مختلفی درصدد هستند تا جامعه را دو قطبی کنند که از آن میان می توان به  مخالفین نظام در خارج از مرزهای کشور اشاره کرد که  درصدد بی اعتبار کردن نظام اسلامی و کاهش محبوبیت نظام هستند تا به این وسیله با دو قطبی کردن جامعه به موافق و مخالف انقلاب در جامعه تضاد ایجاد کرده وعنوان کنند که مردم از نظام اسلامی پشتیبانی نمی کنند. قدس آنلاین در گفتو با دکتر محمد سلیمانی نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی و کارشناس مسائل سیاسی به بررسی این موضوع پرداخته است.

آیا خسارت هایی که از فتنه و دو قطبی شدن جامعه به ملت تحمیل می شود به زودی قابل جبران خواهد بود؟

نه تنها مقام معظم رهبری بلکه حضرت امام خمینی (ره)  نیزهمواره درصدد بود که مردم و مسئوولان را از تبعات دو قطبی سازی جامعه آگاه نمایند. در واقع هدف تفرقه انگیزان جامعه و آنهایی که با کشاندن مردم  به خیابان ها دعوای حیدری - نعمتی راه می اندازند هموار کردن راه برای رسیدن هر چه زودتر به دشمن  و سرکوب جناح حقی است که رو در روی آنها قرار دارد دقیقا همانند جریان مشروطه و ملی شدن صنعت نفت و جریان  تیر ماه سال 78! که با حضور مردم در نطفه خفه شد. همه ملت ایران در سال 88 شاهد چنین جریانی در کشور بودند که توسط عوامل فتنه اداره میشد بنحوی که فتنه گران بازی دو قطبی سازی جامعه را چندین ماه ادامه دادند تا اینکه این جریان فتنه و خوابهایی که برای دو دستگی و نابودی نظام دیده شده بود توسط مردم شریف ایران در 9 دی همان سال خواب را بر فتنه گران حرام کرد. آنچه طرفداران دو قطبی در ایران دنبال می کنند در حقیقت ایجاد جرقه و شعله ای دربدنه اجتماعی است که در صورت تحقق آن خدای ناکرده خسارت های غیر قابل جبرانی را به دنبال خواهد داشت. یقینا خسارت هایی که از زمان مشروطه و ملی شدن نفت تا فتنه 88 بر ایران و ملت ایران تحمیل شده است زمان بر بوده و به سختی قابل جبران است.

آیا می توان گفت دو قطبی کردن جامعه حرکت کردن در مسیر دشمن است؟

پرواضح است که دنبال کنندگان دو قطبی سازی جامعه معمولا بیش از اینکه حرفی برای گفتن داشته باشند دنبال حاشیه سازی هستند تا اذهان جامعه را به سمت مسائل دروغینی هدایت کنند که به هیچ وجه از جمله مطالبات اصلی جامعه به شمار نمی رود همانند موضوع کنسرت ها که شاید مشکل گروه خاصی باشد اما نمی توان آن را به کل جامعه تعمیم داد واز آن به عنوان یک مساله ملی یاد نمود.. یقینا کسانی که مساله کم اهمیتی مثل برگزاری کنسرت را به عنوان یک غائله مطرح می کنند و یا در برابر منتقدان و دلسوزان موضوع هسته ای واکنش های جدی از خود نشان می دهند به دنبال ایجاد دو دستگی اجتماعی هستند. بی شک منتقدان به دنبال راه های تازه ای برای ایجاد دستاوردهای بهتری برای جامعه هستند اما برخی با ایجاد غائله اجازه نمی دهند اگر مساله هسته ای دستاوردی هم داشته باشد این دستاوردها بیان شود. متاسفانه برخی با ایجاد مناقشه و دو دستگی در موضوع هسته ای عناوین مختلفی آفریدند که از جمله آن می توان به کاسبان یا موافقان تحریم و...اشاره کرد. در واقع دو قطبی سازی زمینه سازایجاد ناامنی و مناقشات اجتماعی می شود. در صورتی که از این مناقشات دوری نشود عملا دشمنی اصلی ملت ونظام اسلامی به فراموشی سپرده می شود و جامعه به سمت موضوعات بی اهمیتی سوق داده ی شود که دروغ و کذب است .یکی از خواسته های اصلی دشمن امروز ایجاد دو قطبی سازی اجتماعی است همانند آنچه در ماجرای مشروطه و وملی شدن نفت یا فتنه 88 مشاهده شد. دشمن از موقعیت به دست آمده بهره برداری لازم را برای سوق دادن گروهی به سمت خود استفاده می کند تا از این طریق با سازماندهی انقلاب های رنگین جای پایش را در کشور باز و محکم کند.

در ماه های اخیر برخی از شعار مرگ برآمریکا انتقاد کرده ند آیا نادیده گرفتن این شعار خیانت به خون شهدا نیست؟

یکی از مسائلی که متاسفانه در دولت یازدهم مشاهده می شود پرداختن بیش از حد به حاشیه ها و اظهاراتی است که وحدت ملی را نشانه می رود. گاها مطالبی که از سوی مسئوولان و کارگزاران دولت یازدهم بیان می شود واقعا تامل برانگیز است مطالبی که به عنوان مسائل اصلی کشور مطرح می شود در صورتی که به هیچ وجه بدینگونه نیست. مثلا برخی در این دولت و حامیان دولت یازدهم ادعا کرده اند که دیگر نیازی به شعار مرگ برامریکا نیست و درصدد تضعیف و کمرنگ کردن این شعار بوده اند در حالی که بیش از سه دهه است ملت ایران با این شعار انس گرفته و بی دلیل فریاد مرگ بر آمریکا سر نداده است. خون شهدای این کشور نشان از خباثت وجودی سران آمریکایی در همه دولتها است. شعار مرگ برآمریکا نماد مقاومت مردم ایران است که متاسفانه برخی درصدد هستند تا با دو قطبی سازی جامعه این شعار را به چالش کشیده و مقدمات حذف آن را از ذهن و زبان مردم فراهم کنند تا به  مقاومت مردم ضربه زنند.

یکی از موضوعات مهم جامعه وضعیت اقتصادی است در حالی که دولت باید بیش از هر مساله ای به این موضوع اهتمام داشته باشد آیا می توان گفت پرداختن به مسائل حاشیه ای به دلیل عدم پاسخگویی به مشکلات مردم است؟

بی شک مساله معیشت مردم؛ مسائل اقتصادی؛ مبارزه با بیکار ی و رکود، تسهیل امر ازدواج، حفظ امنیت واقتدار نظامی کشور از مهمترین موضوعاتی است که دولت و مسئوولان باید پاسخگوی آن باشند. بی تردید عده ای که نیازی به پاسخگویی در خود نمی بینند یا به تعبیر بهتری قادر به پاسخگویی نیستند چون کاری از پیش نبرده اند عملا به موضوعاتی می پردازند که موضوع اصلی و اساسی جامعه نیست و عمدتا جنبه حاشیه ای دارد. آنها با طرح مطالبی چون اعتدالیون وافراطیون در راستای دو قطبی سازی جامعه حرکت می کنند و متاسفانه به هر منتقد، دلسوزو  خادمی در کشور لقب  تند رو یا افراطی می دهند و درصدد هستند تا در ذهن مردم تصویر مخرب و مبهمی  دیگری از خدمتگزاران و دلسوزان جامعه ایجاد کنند.

یکی از مصادیق دو قطبی کردن جامعه تخریب جناح های سیاسی است تحلیل شما دراین باره چیست؟

 از جمله مصادیق روشن تخریب های جناح رقیب دولت می توان به ادبیات سخیفی که در این دولت به کار رفته اشاره کرد انجایی که منتقدان را به جهنم حواله کردند! یا آنها را بی شناسنامه ها، تند رو  و افراطی نامیدند. آیا نسبت دادن چنین عناوینی به منتقدان و خدمتگزاران مردم مصداق واقعی دو قطبی سازی جامعه نیست ؟ بی تردید منتقدان به تعالی و پیشرفت همه جانبه کشور می اندیشند در حالی که دوستداران دو قطبی چشم امیدشان به سایر قدرت هاست و اینگونه است که تولید داخلی کاهش یافته و اقتصاد کشور لطمه می خورد. یا کسانی که مطالب بی ارزش، غیر عقلانی و بی منطقی را مطرح می کنند که  دنیای آینده دنیای گفتگو است و دنیای موشک نیست در زمره کسانی قرار می گیرند که حقیقتا به دنبال دو قطبی سازی جامعه هستند. حقیقتا کسانی که این مطالب بی پایه و اساس را می گویند آیا در خلوت خود به این گفتارها اعتقاد دارند؟ آیا با پرداختن به این مطالب و از بین بردن توان نظامی ایران به دنبال دو شقه کردن منافع ملی و آسیب رساندن به آن نیستند.کسانی که می گویند نیروی نظامی و اقتدار نظامی امان را همانند ژاپن و آلمان تعطیل کنیم و به پیشرفت کشور توجه کنیم آیا در خلوت به این مساله اعتقاد دارند که فقط با تعطیلی نیرو و توان نظامی کشور می توان وارد بحث پیشرفت شد؟آیا به واقع نیروی نظامی آلمان و ژاپن منحل شده است؟ در حالی که نه تنها منحل نشده بلکه بسیار تقویت شده است بنحوی که بسیاری از کشورهای جهان سوم بخش اعظمی از تسلیحات نظامی مورد نیازشان را از این دو کشور خریداری می کنند. پر واضح است که برخی با بیان مطالبی که می تواند ساده لوحانه، نااگاهانه ،غافلانه یا عامدانه گفته شده باشد در  جهت دو قطبی سازی کشور حرکت می کنند و براین باورند که با دوقطبی کردن کشور به قدرت بیشتری خواهند رسید!! در حالی که  جریان مشروطه  به ما نشان داد دشمن به آنها اجازه نمی دهد به قدرت برسند و غرب جریان مد نظر خودش را بر کشور حاکم می کند و یقینتا یکایک این فتنه گران را گردن خواهد زد! به هر حال صفر تا صد کردن مذاکره هسته ای و فتح الفتوح نامیدن آن همه در راستای دو قطبی سازی جامعه است چرا که هر کاری دارای نواقص و مزایایی است که بهتر شدن ان نیازمند رفع نواقص ؛ هم اندیشی و ایجاد راهکارهای بهتر است. 

آیا دریافت حقوقهای نجومی با توجه به وضعیت نامطلوب معیشتی قشر کثیری از جامعه حرکت به سمت دو قطبی سازی جامعه نیست؟

 به نظر بنده کسانی که آگاهانه  حقوق های نجومی دریافت کردند و ماهانه ده ها میلیون تا صدها میلیون به عنوان حقوق از بیت المال اخذ کردند آنها نیز در راستای و قطبی شدن جامعه حرکت می کنند.آیا آقایان مدیر و مسئوول به این مساله واقف نیستند که حقوق بخش اعظمی از مردم ایران زیر یک میلیون یا دو میلیون تومان است؟ چگونه به خود اجازه می دهند در چنین رفاهی زندگی کنند وقتی می دانند مردم با چه مشکلات معیشتی رو به رو هستند آیا چنین خودخواهی هایی  در جهت دو دسته کردن و ایجاد بستر و زمینه سازی برای  دو قطبی سازی کشوربه شمار نمی رود؟ آیا کسانی که منتقدان را با زبان تیز مورد حمله قرار می دهند وبا فحاشی و حمله های ناجوانمردانه به آنها می تازند در مسیر دو قطبی سازی کشور حرکت نمی کنند در حالی که امام خمینی و مقام معظم رهبری همواره آنها را ازاین مسائل نهی نموده اند؟  حتی کسانی که از موضوع آزادی سوء استفاده می کنند در حالی که استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی از اصلی ترین ارکان انقلاب اسلامی است درصدد دو قطبی سازی جامعه هستند. بی تردید ملت ایران هرگز شعارهای ضد آزادی در فتنه 88 را از یاد نخواهد برد آنهایی که به جای گفتن جمهوری اسلامی،  جمهوری ایرانی و نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران را  فریاد می زدند اگر واقعا عاشق ایران هستند چرا امروز برای دفاع از مرزها عازم نمی شوند ؟ آیا آنها به این مساله واقف نیستند که جنگ نباید به مرزهای ایران کشیده شود پس کاسنی که دلشان می خواست جانشان فدای ایران شود الان کجا هستند؟ آیا اینها نمی دانند اگر ما امروز در سوریه از کشورمان و ارزشهایمان دفاع نکنیم فردا باید با داعش و سایر گروه های تروریستی در کرمانشاه و اهواز و ارومیه وارد یک جنگ تمام عیار شویم ؟ آیا کسانی که در برابر وام گیرندگان میلیاردی سکوت می کنند به دنبال دو قطبی سازی جامعه نیستند؟

آیا می توان گفت سازشکاری با دشمن یکی از مصادیق دو قطبی سازی جامعه است؟

بی شک مسئوولی که لبخندش برای دشمن است و قهرش برای خودی در جهت دو قطبی سازی جامعه حرکت می کند .مسلما دشمن نیز خواستار چنین رفتارهایی با خودی هاست و از آنها حمایت می کند که با درون کشور و خودی ها سر ناسازگاری داشته باشند .دشمن امروز درصدد است تا با استفاده از برخی ناآگاهان و غافلان یک بار دیگر تجربه مشروطه را در کشور پیاده کند و شیخ فض الله ها را بالای دار ببرد!! تا با ایجاد بلوا امنیت اجتماعی وسیاسی کشور را به مخاطره بیاندازد و مصدق و کاشانی را خانه نشین کنند و امریکا را بر کشور مسلط کنند. بدیهی است که این افراد در جهت سازشکاری با آمریکا حرکت می کنند و کسانی که پرچم سازشکاری در دست دارند در مسیر دو قطبی سازی و مسیر دو دستگی ایجاد کردن به نفع دشمن قرار گرفته اند. همگی به یاد داریم که امام خمینی (ره ) چگونه در برابر سازشکاران می ایستادن و اینک مقام معظم رهبری نیز هر گونه سازشکاری را رد کرده و در برابر آن مواضع شدیدی اتخاذ می کنند.بی شک سازشکاری با دشمن اولین راه سوراخ کردن بدنه  صاف کردن جاده برای نفوذ غربی ها بخصوص آمریکا در کشور است. مهم است که ملت ایران  از تاریخ درس بگیرد و بنا  به فرموده حضرت امام هرگز نباید از شیاطین غافل شد چرا که  این شیاطین به هر جیزی متوسل می شوند و درصددند از هر طریقی در دل این ملت رخنه کنند. بدیهی است باز کردن مسیر نفوذ از دو دستگی و دو قطبی سازی جامعه شروع می شود  والا  جناح بندی سیاسی در کشوربه جای خود خالی از هر اشکالی است. مقام رهبری سال 93 در دیدار با هیات دولت فرمودند : جناح بندی سیاسی اشکال ندارد اما نباید جامعه را به دو قطبی تبدیل کرد زیرا این کار موجب دلزدگی و خستگی مردم و شکننده شدن محیط جامعه می شود. به هر حال مردم فتنه 88 را به یاد دارند و هرگز غائله هایی که ایجاد شد و منجر به شهادت بسیجیانی که برای حفظ آرامش و ثبات حضور داشتند  را از یاد نخواهند برد. چه خوب است که اگر هم انتقاد می کنیم کاملا عاقلانه، منطقی و مودبانه باشد  تا شبهه دو قطبی شدن مطرح نشود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.